اشعار و نوشته های من
این اشعار کوچک،تقدیم به بزرگ کسی که رفت تا من همیشه زنده بمانم...
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, توسط بلدرچین |

تمامیِ حوادث به یک باره رخ می دهند

چه تو آماده باشی،چه نباشی

چه طاقت داشته باشی،چه نداشته باشی

چه بخواهی،چه نخواهی...

و این همان ترسی ست که من دارمش در دلم...

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, توسط بلدرچین |

 

او می بیند

صبر میکند

هرچه گناه میکنی

به یک لبخند،میبخشد

خشم و عذابی نمیکند

به بندگی مان اعتماد دارد

میگوید که هرچه سیاه باشد آن دلِ پر گناهش

روحی دارد به سفیدی برف

ذاتی دارد به پاکیِ آب

او بنده ی من است،هرچه سیاه و پرگناه باشد

اغوشِ پرمهرش هرلحظه باز است

تا بیاییم و بار دیگر بگوییم :

خدای من،این دفعه هم ببخش مرا

شتر دیدی ندیدی...

او هم میبخشد و همه چیز را ندید میگیرد

این بنده کیست

که دوباره گناه میکند حتی اگر چند لحظه بیشتر از توبه اش نگذشته است

این لحظه است که با خود میگویم:

خدا چه مهربان است،که باز میبخشد و میبخشد و میبخشد...

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, توسط بلدرچین |

 

نماز

سپید است و پاک

نماز

بندگی خالق یکتاست

نماز

بخشش هرگناهی ست

نماز

رسم بندگی ست

نماز

چراغ راه هرکس است

نماز

دوری جستن از بدی ست

نماز

حفاظ یست که مارا حفظ میکند

نماز

سپری محکم است دربرابر وسوسه های پی در پی

نماز

هرچند سخت است،اما ما را سفید نگه میدارد

نماز

وسیله ایست برای ناامیدی از ما ( ناامیدی شیطان از ما)

نماز

زیباست

نماز

مهر است

نماز

لبخندی شادی خداست

نماز

بسیار حُسن دارد در دلش

اما...

نمازی ست پاک و مورد قبول (از جانب خدا مورد قبول است)

که لحظه لحظه اش برای خدا و به یاد خدا باشد...


 

.: Weblog Themes By LoxBlog :.